۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶٠

ای باد صبحدم گذری کن ز راه لطف
بر حضرتی چو کعبه اسلامیان عزیز

یعنی جناب سرور گردنکشان عهد
آنکو بنزد خلق جهان چون روان عزیز

خاک درش ببوس بتعظیم و پس بگوی
گر باشدت مجال سخن پیش آن عزیز

کابن یمین فروخت بوجه معاش خویش
املاک و هر چه بودش در خان و مان عزیز

اکنون نه ملک ماند و نه یکجو بهای ملک
وین خوش که برقرا بماندست نان عزیز

نانی در ایندیار بخواری همی خورد
ای کرده کردگار ترا در جهان عزیز

لطفی کن و جواز دهش تا از اینمقام
جائی رود که نان نبود همچو جان عزیز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵٩
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶١
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.