هوش مصنوعی:
متن درباره صاحبی است که با مرگش، یتیم و یتیمهای تنها و بیپناه باقی میمانند. با رفتن او، دیگران به یتیمه طمع میکنند، اما هیچکس حقیقتاً به فکر او نیست. شاعر از مخاطب میخواهد به یاری یتیم بشتابد، زیرا تا زمانی که یتیم زنده است، یتیمه به کسی روی خوش نشان نمیدهد.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و عرفانی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند یتیمی و طمع ممکن است برای گروههای سنی پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۴٧۵
صاحبا چون یمین دولت و دین
کرد خالی ز مرغ روح قفس
زو یتیم و یتیمه ئی دیدم
در سرای سپنج مانده و بس
چون برفت او ز هر طرف برخاست
خاطبانرا بر آن یتیمه هوس
خاطبان کفو آن یتیمه نیند
تو بفریاد این یتیم برس
زانکه تا این یتیم زنده بود
ننماید یتیمه روی بکس
کرد خالی ز مرغ روح قفس
زو یتیم و یتیمه ئی دیدم
در سرای سپنج مانده و بس
چون برفت او ز هر طرف برخاست
خاطبانرا بر آن یتیمه هوس
خاطبان کفو آن یتیمه نیند
تو بفریاد این یتیم برس
زانکه تا این یتیم زنده بود
ننماید یتیمه روی بکس
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴٧۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴٧۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.