۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴٧٧

مدتی شعر بهر گونه که آمد گفتم
لفظ و معنیش بدانسان که پسندد همه کس

غزل از روی هوس بود و قصائد ز طمع
نه طمع ماند کنون در دل تنگم نه هوس

بر مراثی و هجا نیز گرایش نکند
بر دل افشاندنم از فکرت تاریک قبس

زین پس ای ابن یمین دام طمع باز مکن
عنکبوتی ز تو لایق نبود بهر مگس

صحت و وجه معاش و همه اسباب بکام
ناسپاسی مکن انصاف بده اینت نه بس

بنشین فارغ و تیمار منه بر دل از آن
که چو شاهان نبود موکبت از پیش وز پس

شکر شکر ز طوطی روان باز مدار
دو سه روزی که بماندست درین تیره قفس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴٧۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴٧٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.