هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناپایداری دنیا و بیوفایی آن سخن میگوید. او اشاره میکند که دنیا مانند دانهدزدی است که دل آزادگان را میرباید و بلایا همیشه بر فرزانگان فرود میآید. شاعر از دلبستگی به دنیا و هر آنچه در آن است، اعلام بیاعتنایی میکند و تأکید دارد که مودتی بین او و دنیا وجود ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۵٠٧
مرا سپهر چو نراد مهره دزد آمد
که دانه دل ازادگان بود خصلش
هر آن خدنگ بلا کز کمان چرخ جهد
درون سینه فرزانگان بود نصلش
گرش عنایت و گر بیعنایتی رواست
که این بنا چه فتادست بی ثبات اصلش
جهان و هر چه درو هست فارغیم ازان
که داغ هجر نیرزد تنعم وصلش
نبود حبل مودت میان ما و جهان
و کر که بود بهمت همی کنم فصلش
که دانه دل ازادگان بود خصلش
هر آن خدنگ بلا کز کمان چرخ جهد
درون سینه فرزانگان بود نصلش
گرش عنایت و گر بیعنایتی رواست
که این بنا چه فتادست بی ثبات اصلش
جهان و هر چه درو هست فارغیم ازان
که داغ هجر نیرزد تنعم وصلش
نبود حبل مودت میان ما و جهان
و کر که بود بهمت همی کنم فصلش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵٠۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵٠٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.