هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از سختیهای زندگی و ناملایمات روزگار شکایت میکند و به ستایش سلطان و بخششهای او میپردازد. او وضعیت خود را به تشنهای تشبیه میکند که در کنار چشمهای زلال جان میدهد. در نهایت، شاعر نظم امور را به سلطان واگذار میکند و از او به نیکی یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۴٨
بر من سپهر کرده نعیم جهان حرام
از رشک گفته هام که سحری بود حلال
آبم نه در سبو و مرا دست نام و ننگ
دامن گرفته از پی نان دادن عیال
زینحالتی که دید عجبتر که تشنه لب
جان میدهیم بر طرف چشمه زلال
آنچشمه چیست حضرت شاهی که در جهان
بحریست همتش که بود موج آن نوال
سلطان نطام دولت و ملت که جود او
گوید جواب پیشتر از گفتن سئوال
منبعد نظم کار مفوض برای اوست
ز ابن یمین بس این که بیان کرد وصف حال
از رشک گفته هام که سحری بود حلال
آبم نه در سبو و مرا دست نام و ننگ
دامن گرفته از پی نان دادن عیال
زینحالتی که دید عجبتر که تشنه لب
جان میدهیم بر طرف چشمه زلال
آنچشمه چیست حضرت شاهی که در جهان
بحریست همتش که بود موج آن نوال
سلطان نطام دولت و ملت که جود او
گوید جواب پیشتر از گفتن سئوال
منبعد نظم کار مفوض برای اوست
ز ابن یمین بس این که بیان کرد وصف حال
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴٧
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴٩
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.