هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سرگشتگی و رنج‌های خود می‌گوید، از جور فلک و خدمت به نادانان شکایت دارد و از انتظار طولانی برای رسیدن به حضور سلطان ابراز ناراحتی می‌کند. او حتی زندگی در گوشه‌ی عزلت را به تحمل سرخوردگی‌های زندگی اجتماعی ترجیح می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین برخی از مفاهیم انتقادی و ناامیدی موجود در متن ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۶٠٩

سرگشته بهر دانه چه باشم چو آسیا
آمد بسان قطب گه آرمیدنم

تا چند باشم ایفلک دون ز جور تو
بهر دو نان بخدمت دونان دویدنم

خاک ار خورم بهست زمانی هزار بار
کانرا باب روی بباید خریدنم

گر لحم طیر میخورم از دست سفلگان
چون شحم حنظلست بگاه چشیدنم

خاطر ملول گشت مرا ز انتظار انک
تا کی بود بحضرت سلطان رسیدنم

حقا که ملک شاه نیرزد بجملگی
گفتار سرد حاجب و دربان شنیدنم

عنقا صفت بگوشه عزلت شدم که نیست
چون مرغ خانگی سرخواری کشیدنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶٠٨
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶١٠
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.