۱۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶٨

چون بسخن دم زند طوطی طبع خوشم
کز شکر آرد ببار شاخ نبات سخن

مرده صد ساله را زنده کند گر زند
آتش طبعم بر او آبحیات سخن

ز ابن یمین خیره شد چشم خرد کو چسان
کرد چو عیسی بدم زنده رفات سخن

خواست دلم تا سخن پیش بزرگی برد
گفت خرد کامدت وقت وفات سخن

من ز مدیح کسی اجر ندارم طمع
مدحت اینها مرا هست زکات سخن

گر چه ز دیوان کس تا بکنون نامدست
هیچ براتی مرا بهر صلات سخن

بنده ز دیوان خود از پی هر کس که خواست
در همه عالم روان کرد برات سخن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶٧
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶٩
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.