هوش مصنوعی:
شاعر تصمیم میگیرد به زیارت پیشینیان برود تا شاید آرامشی از روح آنها به او برسد. اما عقلش به او هشدار میدهد که این کار بیفایده است و جان خود را به خطر نیندازد. در پایان، شاعر به این نتیجه میرسد که زندگان نیز در نهایت به همان سرنوشت مردگان دچار خواهند شد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، بحث دربارهی مرگ و زندگی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد.
شمارهٔ ۶٨۵
گفتم روم زیارت پیشینیان کنم
باشد که راحتی رسد از روحشان بمن
عقلم شنید و گفت که بنشین بجای خویش
واندر خطر بهرزه مینداز جان و تن
آخر زندگان بچه خلعت رسیده ئی
تا گسترند در قدمت مردگان کفن
باشد که راحتی رسد از روحشان بمن
عقلم شنید و گفت که بنشین بجای خویش
واندر خطر بهرزه مینداز جان و تن
آخر زندگان بچه خلعت رسیده ئی
تا گسترند در قدمت مردگان کفن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶٨۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶٨۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.