۱۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ٧٠٠

وزیر شاه نشان حالم ار بدانستی
براستی که نیم کج طریق چون فرزین

بپای پیل حوادث سرم نگشتی پست
زیادتی نرسیدیم از سپهر برین

ز بهر یکدو سه من می که آنجوان خوردست
بر اسب کینش سواری نمیرسد چندین

بده هزار حیل حاسدان چنان کردند
که نور بازگرفت از من آفتاب زمین

طویل باد حیاتت که تا بدولت تو
بیک پیاده فکرت که راند ابن یمین

هزار بند که منصوبه اعادی بست
ز هم گشاید و یابد ز دوستان تحسین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶٩٩
گوهر بعدی:شمارهٔ ٧٠١
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.