هوش مصنوعی:
این متن به انتقاد از بزرگان و صاحبان قدرت میپردازد که با وجود شهرت، از بخشش و انعام بیبهرهاند و تنها به فکر منافع خود هستند. همچنین، از هدر رفتن عمر و معاش در راه وام و قرض شکایت میکند و بیان میکند که بیان حال دل سوخته در میان این افراد بیفایده است، چرا که آنها درک درستی از مشکلات دیگران ندارند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم انتقادی و اخلاقی پیچیدهای است که درک آن به بلوغ فکری و اجتماعی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ٨٠٠
این بزرگان که بنوخاستگان مشهورند
نرسیدست بر ایشان ز کرم جز نامی
چون ندانند که انعام چه باشد بمثل
نتوان داشت ازیشان طمع انعامی
هر یکی را که تو پاشنده قومش دانی
بر سر دانه کشیدست بدستان دامی
تا نگویند که داد-ار شنود صد دشنام
بمکافات یکی را ندهد دشنامی
دی یکی گفت که ای ابن یمین تا کی ازین
عمر کردن تلف و وجه معاش از وامی
عرضه کن حال دل سوخته پیش همه شان
گفتم این دیگ هوس را نپزد جز خامی
نرسیدست بر ایشان ز کرم جز نامی
چون ندانند که انعام چه باشد بمثل
نتوان داشت ازیشان طمع انعامی
هر یکی را که تو پاشنده قومش دانی
بر سر دانه کشیدست بدستان دامی
تا نگویند که داد-ار شنود صد دشنام
بمکافات یکی را ندهد دشنامی
دی یکی گفت که ای ابن یمین تا کی ازین
عمر کردن تلف و وجه معاش از وامی
عرضه کن حال دل سوخته پیش همه شان
گفتم این دیگ هوس را نپزد جز خامی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٧٩٩
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨٠١
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.