هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از لطف و بخشندگی معشوق یا شخصی بزرگوار سخن میگوید که مانند خورشید به ذرههای زندگی بخشیده و او را از مردگی نجات داده است. او از سخاوت و مهربانی این شخص تمجید کرده و آن را عامل اصلی حیات و زندگی خود میداند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ٨۵٧
قطب سپهر مکرمت ای یافته دلم
از جود تو چو ذره ز خور تاب زندگی
بر من که مرده بودم از احداث روزگار
مهرت گشاد بار دگر باب زندگی
در خشکسال مکرمت ابر سخات زد
بر تاب آتش جگرم آب زندگی
باز آر از آنشراب کهن شربتی بجام
کآنست رکن اعظم اسباب زندگی
گر اهتمام لطف تو نبود گسسته دان
از خیمه وجود من اطناب زندگی
از جود تو چو ذره ز خور تاب زندگی
بر من که مرده بودم از احداث روزگار
مهرت گشاد بار دگر باب زندگی
در خشکسال مکرمت ابر سخات زد
بر تاب آتش جگرم آب زندگی
باز آر از آنشراب کهن شربتی بجام
کآنست رکن اعظم اسباب زندگی
گر اهتمام لطف تو نبود گسسته دان
از خیمه وجود من اطناب زندگی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٨۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨۵٨
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.