هوش مصنوعی:
در این متن، شاعر از طمع و حرص به نقره و زر (ثروت) انتقاد میکند و تأکید مینماید که جمعآوری ثروت بدون بهرهمندی از آن، کاری نادرست است. او همچنین هشدار میدهد که ثروت ممکن است به دست دشمنان بیفتد اگر به دوستان داده نشود. شاعر توصیه میکند که ثروت را در راه دوستان و نیازمندان خرج کنیم تا هم رضایت خدا را جلب کنیم و هم دشمنان را ناکام بگذاریم.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و اجتماعی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ٨۶٣
گر تمتع ترا ز نقره و زر
اینقدر بس که قابض آنی
یک سخن بیغرض ز من بشنو
غم خود خور که سخت نادانی
چه نهی سیم و زر بدشواری
تا خورد دشمنت بآسانی
گر مراد از زرت وجود زرست
فرض کردم که سر بسر کانی
چون ز گنج خودت نصیبی نیست
تو مر آن گنج را نگهبانی
بشنو این نکته را ز ابن یمین
که ترا هست مشفق جانی
سیم آن به که رغم دشمن را
در ره دوستان بر افشانی
مال تو داد دشمنت بدهد
گر تو زو داد دوست نستانی
شمع جمع انگهی توانی شد
کافکنی سیم در پریشانی
اینقدر بس که قابض آنی
یک سخن بیغرض ز من بشنو
غم خود خور که سخت نادانی
چه نهی سیم و زر بدشواری
تا خورد دشمنت بآسانی
گر مراد از زرت وجود زرست
فرض کردم که سر بسر کانی
چون ز گنج خودت نصیبی نیست
تو مر آن گنج را نگهبانی
بشنو این نکته را ز ابن یمین
که ترا هست مشفق جانی
سیم آن به که رغم دشمن را
در ره دوستان بر افشانی
مال تو داد دشمنت بدهد
گر تو زو داد دوست نستانی
شمع جمع انگهی توانی شد
کافکنی سیم در پریشانی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ٨۶٢
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.