۱۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ٨٧۶

مرا ز خدمت عالیجناب آصف عهد
علاء دولت و دین هندوی مبارک رای

ملامت آن نفس افزود و نفرت آندم خاست
که عزم ثابت او را برفت پای از جای

نشاند بیهنرانرا بجای اهل هنر
ندید هیچ تفاوت ز کوف تا بهمای

بر آستان چنوئی اقامت چو منی
برای منصب و مالست یا برای خدای

چو این دو نیست مهیا چرا بمدحت او
زبان بهر زه درائی گشوده ام چو درای

عجب که خواجه ندانست و داند اینمعنی
کسیکه باز تواند شناخت سر از پای

که هجو نیز توان گفت و هیچ مشکل نیست
بدان زبان که بود خواجه را مدیح سرای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٨٧۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨٧٧
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.