۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ٣ - ترجیع بند تهنیت عید و مدح امیر توکال قتلغ

مه عید از افق چون گشت طالع
مکن اوقات خویش ای دوست ضایع

بنقد امروز عشرت کن که فردا
که داند تا چه خواهد گشت واقع

یقین میدان که سعد و نحس گیتی
نخواهد شد بتدبیر تو راجع

مده نقد از برای نسیه از دست
که دیگر گون نگردد حکم صانع

زمانی بی شراب ناب منشین
اگر چه حکم شرعت هست مانع

که بهر یک مضرت هیچ عاقل
نگیرد ترک بسیاری منافع

بخواه از ترک شیرین لب شرابی
چو پند نیکخواهان تلخ و نافع

می روشن که بر گردون ز عکسش
شود در تیره شب خورشید طالع

می گلرنگ گلبوی گل افشان
چو رأی خسرو آفاق لامع
امیر شهنشان تو کال قتلغ
سر گردنکشان توکال قتلغ

بیار ای ساقی گلرخ شرابی
بزن بر آتش اندوه آبی

بآبی گرد غم از دل بشوئی
که دار همچو آتش التهابی

شراب لعل را بین گر ندیدی
که بندد آب از آتش نفابی

مده وقت صبوحی هرگز از دست
که باشد صبح خیزانرا ثوابی

مکن چندین درنگ آخر چو دانی
که دارد عمر در رفتن شتابی

سبکتر در ده آن رطل گرانرا
ببزم خسروی گردون جنابی

جهان مکرمت را قهرمانی
سپهر معدلت را آفتابی

سرافرازی که گردون سر نتابد
ز خط حکم او در هیچ بابی

جوانبختی که در مسند ندیدست
سپهر پیر چون او کامیابی
امیر شهنشان توکال قلتغ
سر گردنکشان تو کال قتلغ

جهانداری که از لطف الهی
مسخر گشتش از مه تا بماهی

نبیند کنه قدرش دیده عقل
که یارد دید اشیا را کماهی

سزد گر خیمه نه پشت گردون
کند در روز بارش بارگاهی

سپهدار سپهر پنجمینش
یکی باشد ز ترکان سپاهی

نسازد زهره جز بر یاد بزمش
بهنگام طرب ساز ملاهی

ز شرم کهربا گون خامه او
بر آرد تیر گردون رنگ کاهی

بود معنی روشن زیر خطش
چو آب زندگانی در سیاهی

جهان شد امن و آبادان بدورش
که بادا با تسلسل بی تناهی

شد انجم چاکر او ور نباشد
کند معزول فی الحالش ز شاهی
امیر شهنشان توکال قتلغ
سر گردنکشان توکال قتلغ

سرافراز جهان دارای عالم
بهمت کار ساز آل آدم

سپهر گوی پیکر پیش قدرش
بخدمت قد زده چو کان صفت خم

بنزد خلق روح افزاش با دست
دم جان پرور عیسی مریم

جهان زیر نگین حکم دارد
سلیمان وش ولی بیسعی خاتم

بیا ابن یمین چون عالم او را
بتأیید الهی شد مسلم

بخلوت چشم بد را ان یکادی
همی خوان از ره اخلاص هر دم

تعالی الله زهی میمون جنابی
که روی اوست عید اهل عالم

بعید ار تهنیت گوید کس او را
نگویم من جز این از بیش و از کم

که ماه عید را فرخنده بادا
همایون طلعت نوئین اعظم
امیر شهنشان توکال قتلغ
سرگردنکشان توکال قتلغ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٢ - ترکیب بند خزانیه در مدح علاءالدین محمد وزیر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - وله ایضاً مخمس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.