هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از درد دوری از معشوق و جدایی جانکاه می‌گوید و بیان می‌کند که دلش هر شب در فراق او خون می‌شود و اشک‌هایش در جستجوی او خشک نمی‌شوند. او معشوق را جان خود می‌داند که از او جدا شده و پرسش می‌کند که وقتی جان از بدن برود، دل چه کار می‌تواند بکند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۹۸

شب نیست که دور از تو دلم خون نشود
وندر طلبت ز دیده بیرون نشود

تو جان منی رفته جدا از بر من
چون جان برود دل چکند چون نشود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.