۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۸

شب نیست که دور از تو دلم خون نشود
وندر طلبت ز دیده بیرون نشود

تو جان منی رفته جدا از بر من
چون جان برود دل چکند چون نشود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.