هوش مصنوعی:
شاعر از این تعجب میکند که چرا آفتاب را راد (بخشنده) مینامند، در حالی که سالها در صحرا میگردد و به سختی قطرهای آب پیدا میکند. وقتی هم آب پیدا میکند، آن را به تشنگان نمیدهد و به جای آن، ریشخند سراب را به آنان هدیه میکند. سپس از طریق نجوم، طلا و نقره بیحساب میستاند. آبش خشک و نانش کمیاب است. با این اوصاف، چرا او را راد میخوانند؟
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره و کنایه در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
شمارهٔ ۲ - آفتاب راد نیست
من عجب دارم همی از شاعران
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
تشنگان را ریشخندی از سراب
باز بر خوانش بقرضه از نجوم
میستاند زر و سیم بی حساب
آب او زانگونه باشد خشک نم
نان او زین گونه باشد تنگیاب
با چنین وصفی که من کردم ازو
راد میخوانند او را از چه باب؟
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
تشنگان را ریشخندی از سراب
باز بر خوانش بقرضه از نجوم
میستاند زر و سیم بی حساب
آب او زانگونه باشد خشک نم
نان او زین گونه باشد تنگیاب
با چنین وصفی که من کردم ازو
راد میخوانند او را از چه باب؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - تقاضای کاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - لغز شمشیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.