۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰ - خوان خواجه

خواهی که نزد خواجه قبولی بود ترا
منشین بخوان او برو از نان او مخور

ور چند گویدت تبکلف که نان بخور
فرمانبر آنچه گفت و بفرمان اومخور

زنهار خورولیک مخور نانش زینهار
وزنان طفل و بیوه بخور زان اومخور

خوانش چو خون حرام بود گرد آن مگرد
نانش چوجان عزیزست از جان او مخور

از گوشتش همی چش وازنان اومچش
از خون او همیخور و از خوان او مخور
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹ - انقلاب اصفهان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱ - نان تهی و نام نکو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.