۲۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳

برخیز که موسم تماشاست
بخرام که روز باغ و صحراست

امروز بنقد عیش خوشدار
آن کیست کش اعتماد فرد است

می هست و سماع و آن دگر نیز
اسباب طرب همه مهیاست

گلرا چو مشاطه ماه باشد
گر جلوه کند سزد که زیباست

نرگس چو بدیده خاک روبد
نتوان گفتن که سخن رعناست

رنگ رخ لاله بس لطیفست
وانخال سیاه چشم بدراست

تاخیمه زدست در دلم دوست
ما را ز درون دل تماشاست

از خود بدرآی و شاد بنشین
کاین هستی ماست کافت ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.