هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق عمیق و فرمانروایی آن سخن می‌گوید. شاعر از دشواری‌های وصال، تأثیر عشق بر زندگی خود، و ناراحتی‌های ناشی از دوری و بی‌توجهی معشوق می‌نویسد. همچنین، او از صبر و انتظار کشیدن و ناتوانی در تحمل این شرایط شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند محنت و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳

عشق تو همچون قضا فرمانرواست
وصل تو همچون قدر مشکل گشاست

لعل میگونت بسرخی میزند
سرخیش زانست کاندر خون ماست

عشق تو زر کرد رنگ روی من
این نه عشقست ای پسر این کیمیاست

گفتی از تو جان و ازمن یک نظر
اینچنین اسراف کردن هم خطاست

محنت من دایم از دل خاستست
خشم تو باری ندانم کز چه خاست

گفتی ای بدعهد برگشتی ز ما
هم مرا بدعهد خوان فرمان تراست

رخ مگردان چون مرا بینی زدور
بی سبب اعراض نوعی از جفاست

چند گوئی صبر باید کرد چند؟
من ندانم صبر زندانت کجاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.