۱۵۳ بار خوانده شده
مرا گر چون تو جانانی بباید
بجسمم آهنین جانی بباید
عتاب دوست خوش باشد ولیکن
مر آنرا نیز پایانی بباید
مرا لعلت ببوسی وعده دادست
ولیک از زلف فرمانی بباید
دل از درد تو بیمارست و او را
هم از درد تو درمانی بباید
بر آن روی چو ماهت چشم بد را
همی از نیل چوگانی بباید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بجسمم آهنین جانی بباید
عتاب دوست خوش باشد ولیکن
مر آنرا نیز پایانی بباید
مرا لعلت ببوسی وعده دادست
ولیک از زلف فرمانی بباید
دل از درد تو بیمارست و او را
هم از درد تو درمانی بباید
بر آن روی چو ماهت چشم بد را
همی از نیل چوگانی بباید
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.