۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸

دل من زان کسی بیغم نیابد
که آن جوید که در عالم نیابد

چرا جویم وفا از تو که هرگز
کسی حسن و وفا با هم نیابد

دلم خون شد ببوی دوستی نیک
ببد راضی است ترسم هم نیابد

نزد بر پای کس بوسی که حالی
ز دستش سیلی محکم نیابد

چه مایه شادی دل خورد آخر
ز محرومی که یک محرم نیابد

گل خوش طبع همدم با صبا هست
دهان نگشاید او همدم نیابد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.