۱۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۵

یاری که بری چو سیم دارد
کوچک دهنی چو میم دارد

گل جامه ز عشق او دریدست
مه دل ز غمش دونیم دارد

نشکیبم ازو که با حدیثش
دل دوستی قدیم دارد

جز سیم نسیم او نبوید
ای شادی آنکه سیم دارد

نامم نبرد مگر بدشنام
او حرمت من عظیم دارد

یک بوسه بجان نمی فروشد
انصاف دلی سلیم دارد

چون شحنه شهر کشته اوست
ما را بکشد چه بیم دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.