۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶

جور و جفای تو نیک و بد بسر آید
خط تو آخر بدیر و زود برآید

ناوک مژگان تو چو تیر سحرگه
پوست ندارد خبر که بر جگر آید

ماه چوبیند رخت ز دست درافتد
سرو چو بیند قدت زپای درآید

خوی تو زین به شود که هست ولیکن
کار بصبر و بروزگار برآید

با تو همه ناز بود و بی تو همه غم
چون بسرآمد چنان چنین بسر آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.