هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اسارت در دام آن سخن می‌گوید. او که روزی سرکش و مغرور بود، اکنون زیر بار عشق خم شده و به خاک افتاده است. با وجود تصمیم به دوری از عشق، ناخواسته در دام آن گرفتار شده و از پاکی معشوق سخن می‌گوید. شاعر از گذشته‌ی خود که عاشقان را از عشق منع می‌کرد، اکنون خود گرفتار عشق شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی برای درک کامل دارد.

شمارهٔ ۱۱۹

آه این منم که بسته عشقی چنین شدم
دربند آن کمند پراز تاب و چین شدم

آن توسنم که بافلکم بود سرکشی
تا بالگام عشق چنین زیرزین شدم

گفتم ز عشق دم نزنم آه دم زدم
گفتم که صید کس نشوم هان ببین شدم

یاری که هست پاکتر از آب آسمان
از عشق او ببین که چو خاک زمین شدم

بر عاشقان ز روی فراغی که داشتم
کردم همیشه منع و گرفتار ازین شدم

از بسکه گفته ام که زبانم بریده باد
عشق از کجا و من ز کجا اینچنین شدم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.