۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۹

آه این منم که بسته عشقی چنین شدم
دربند آن کمند پراز تاب و چین شدم

آن توسنم که بافلکم بود سرکشی
تا بالگام عشق چنین زیرزین شدم

گفتم ز عشق دم نزنم آه دم زدم
گفتم که صید کس نشوم هان ببین شدم

یاری که هست پاکتر از آب آسمان
از عشق او ببین که چو خاک زمین شدم

بر عاشقان ز روی فراغی که داشتم
کردم همیشه منع و گرفتار ازین شدم

از بسکه گفته ام که زبانم بریده باد
عشق از کجا و من ز کجا اینچنین شدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.