هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد هجران و عشق نافرجام خود میگوید. او از تمام رنجهایی که در فراق معشوق کشیده سخن میگوید و افسوس میخورد که چرا از ابتدا عبرت نگرفت تا به این روز گرفتار نشود. در نهایت، او احساس میکند که معشوق با دشمنش نشسته و او را به کلی ناامید کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمانگیز است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و ادبیات کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۲۴
آن چیست که من از تو و عشق تو ندیدم
وان چیست که در هجر تو از تو نشنیدم
احسنت چنین کن همه خون دل من خور
کاخر بگزافت ز جهان بر نگزیدم
رفتی و بر دشمن من خوش بنشستی
آوخ بنمردم من و این نیز بدیدم
اول ز تو و خوی تو عبرت نگرفتم
تا عاقبت از تو بچنین روز رسیدم
دل هم بستد نرگس جادوی تو وانگه
صد حرز فروخواندم و بر خویش دمیدم
وان چیست که در هجر تو از تو نشنیدم
احسنت چنین کن همه خون دل من خور
کاخر بگزافت ز جهان بر نگزیدم
رفتی و بر دشمن من خوش بنشستی
آوخ بنمردم من و این نیز بدیدم
اول ز تو و خوی تو عبرت نگرفتم
تا عاقبت از تو بچنین روز رسیدم
دل هم بستد نرگس جادوی تو وانگه
صد حرز فروخواندم و بر خویش دمیدم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.