۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴

آن چیست که من از تو و عشق تو ندیدم
وان چیست که در هجر تو از تو نشنیدم

احسنت چنین کن همه خون دل من خور
کاخر بگزافت ز جهان بر نگزیدم

رفتی و بر دشمن من خوش بنشستی
آوخ بنمردم من و این نیز بدیدم

اول ز تو و خوی تو عبرت نگرفتم
تا عاقبت از تو بچنین روز رسیدم

دل هم بستد نرگس جادوی تو وانگه
صد حرز فروخواندم و بر خویش دمیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.