هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات تلخ و ناامیدی خود در عشق سخن میگوید. او از معشوقی مینالد که با وجود ادعای دوستی، به او توجهی نمیکند و او را رها کرده است. شاعر از بیوفایی و بیمهری معشوق شکایت دارد و میگوید که تمام تلاشش برای جلب توجه او بیفایده بوده است. در نهایت، او از معشوق میخواهد که دل شکستهاش را بازگرداند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و احساسات پیچیدهای است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، موضوعات مطرح شده مانند ناامیدی و شکایت از عشق، برای سنین بالاتر مناسبتر است.
شمارهٔ ۱۴۹
چه باشد اگر با همه دوستگاری
مرا گوئی ای خسته چون میگذاری
نه با تو وصالی نه از تو سلامی
به نام ایزد الحق چه فرخنده یاری
گهی نوش صرفی گهی زهر نابی
تو معشوقه نی مردم روزگاری
مرا دوست خوانی پسم بار ندهی
زهی دوستداری زهی حق گذاری
بسی جهد کردم که بگذاری این خو
چو سودی نمیداشت هم سازگاری
چو گویم که بوسی تو گوئی که جانی
بده بوس و بستان بدین جان چه داری
به من بازده این دل ریش و رستیم
تو از این تقاضا من از خواستاری
مرا گوئی ای خسته چون میگذاری
نه با تو وصالی نه از تو سلامی
به نام ایزد الحق چه فرخنده یاری
گهی نوش صرفی گهی زهر نابی
تو معشوقه نی مردم روزگاری
مرا دوست خوانی پسم بار ندهی
زهی دوستداری زهی حق گذاری
بسی جهد کردم که بگذاری این خو
چو سودی نمیداشت هم سازگاری
چو گویم که بوسی تو گوئی که جانی
بده بوس و بستان بدین جان چه داری
به من بازده این دل ریش و رستیم
تو از این تقاضا من از خواستاری
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.