۱۴۸ بار خوانده شده
بر من غم عشق بینهایت برسید
وز دست تو کارم بشکایت برسید
گر زانکه نخواهی که بنالم سحری
دریاب که درد دل بغایت برسید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وز دست تو کارم بشکایت برسید
گر زانکه نخواهی که بنالم سحری
دریاب که درد دل بغایت برسید
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.