هوش مصنوعی:
شاعر از دلباختگی و سردرگمی خود در برابر معشوقی سخن میگوید که چهرهای غمگین دارد و موهایش مانند کمند دل او را ربوده است. او از این مینالد که پس از این اتفاق، با چه کسی میتواند درد دل کند، چرا که حتی وقتی معشوق را میبیند، دیگر او را نمیشناسد.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده مانند 'زلف کمند اندازش' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۷۲
نادیده هنوز آن رخ غم پردازش
بربود دلم زلف کمند اندازش
پس با که بگویم که دل من که ربود
یاری که چو بینم نشناسم بازش؟
بربود دلم زلف کمند اندازش
پس با که بگویم که دل من که ربود
یاری که چو بینم نشناسم بازش؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.