هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفی‌مسلک، بر تجلی خدا در درون انسان، فقر و فنای عرفانی، و رهایی از تعلقات دنیوی تأکید دارد. شاعر از خواننده می‌خواهد به جای جستجوی خدا در آسمان‌ها، به درون خود بنگرد، دردها را با درمان الهی بپذیرد، و از مرگ نهراسد. مفاهیمی مانند عشق الهی، تسلیم در برابر بلا، و سلطنت فقر عرفانی نیز در آن نمود دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و فنا ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۰

تجلیگه خود کرد خدا دیده ما را
درین دیده در آئید و ببنید خدا را

خدا در دل سودا زدگانست بجوئید
مجوئید زمین را و مپوئید سما را

گدایان در فقر و فنائیم و گرفتیم
بپاداش سر و افسر سلطان بقا را

خیالات و هواهای بد خود نپسندیم
بخندیم خیالات و ببندیم هوی را

جم عرش بساطیم و سلیمان اولوالامر
هوا گر نشود بنده نشانیم هوا را

بلا را بپرستیم و برحمت بگزینیم
اگر دوست پسندید پسندیم بلا را

طبیبان خدائیم و بهر درد دوائیم
بجائیکه بود درد فرستیم دوا را

ببندید در مرگ وز مردن مگریزید
که ما باز نمودیم در دار شفا را

گدایان سلوکیم و شهنشاه ملوکیم
شهنشاه کند سلطنت فقر گدا را

گذشت از سر سلطانی و شد بنده درویش
شه ار دید فر مملکت فقر و فنا را

بهل بار گل از دوش که بر دل نبود بار
اسیر زن و فرزند و عبید من و ما را

حجاب رخ مقصود من و ما و شمائید
شمائید ببینید من و ما و شما را

صفا را نتوان دید که در خانه فقرست
درین خانه بیائید و ببینید صفا را
وزن: مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.