هوش مصنوعی: این متن به موضوع عرفان و عشق الهی می‌پردازد و بیان می‌کند که فرد عاشق، به دنبال جاه و مقام دنیوی نیست و به جای آن، به خلوت و ارتباط با معشوق حقیقی روی می‌آورد. شاعر از فقر و نیاز به خدا سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که فرد فقیر در راه عشق، به سلطنت و قدرت دنیوی نیازی ندارد. همچنین، متن به مفاهیمی مانند تسلیم در برابر عشق الهی، بی‌نیازی از دنیا و رسیدن به مقصود نهایی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات عرفانی نیاز به دانش پیش‌زمینه دارد.

شمارهٔ ۴۷

کسی که بنده عشقست جاه را چه کند
مقیم خلوت خورشید ماه را چه کند

نشسته بر سر خاکست و چرخ زیر قدم
گدای میکده اورنگ شاه را چه کند

کشد سر ار فکند عرش سایه بر سر او
سر برهنه ز هستی کلاه را چه کند

هزار بادیه گو بیش باش راه طلب
رسیده است بمقصود راه را چه کند

شئون بیحد ذاتست حد ذاتی دل
رسوم مدرسه و خانقاه را چه کند

ز کس پناه نجوید گدای دولت فقر
پناه سلطنتست او پناه را چه کند

امیر مملکت بارگاه فقر و فناست
فقیر مملکت و بارگاه را چه کند

پناه میبرم از دست زلف دوست بدوست
جز آنکه داد دهد دادخواه را چه کند

گرفت بی مدد غیر یار پست و بلند
شکوه شاه حقیقت سپاه را چه کند

گناه عیب بود شاه عیب پوش صفا
بغیر آنکه بپوشد گناه را چه کند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.