هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی است. شاعر از دل‌های گره‌خورده، مستی عشق، و درماندگی در برابر جذبه‌های معنوی سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم فلسفی مانند وحدت وجود، صفا، و رهایی از ظلمت کثرت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۸

مرا دلیست که جان را بسر چها آورد
دهم بباد که پیغام آشنا آورد

هزار عقده بدل داشتم تمام گشود
که بوی زلف تو باد گره گشا آورد

چه طعنه ها که بادراک و هوش چرخ زدیم
ز مستی می عشقت که رو بما آورد

چنان ربود که ما را نه عقل ماند و نه هوش
که بود ساقی و این باده از کجا آورد

بر آن سرم که کنم جان دردمند نثار
برین طبیب که هر درد را دوا آورد

گل خلیل دماند ز آتش نمرود
چه معجزست که پیغمبر صبا آورد

ز نای مرغ مرا صبحدم رسید بگوش
ترانه ئی که دل کوه را صدا آورد

ب آسمان ندهم سایه سرای مغان
که آفتاب بدین سایه التجا آورد

بملک جم نفروشم گدائی در فقر
که خط سلطنت مطلق این گدا آورد

خمار نرگس آن می پرست عربده جوی
هزار رخنه بپیران پارسا آورد

ز خاندان سلامت بدستیاری عشق
مرا بساحت میدان ابتلا آورد

بخاک میکده نازم که با تحرک باد
بما حکایت جام جهان نما آورد

نماند ظلمت کثرت که آفتاب وجود
برون سر از افق وحدت صفا آورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.