هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به موضوع عشق الهی و سفر روحانی اشاره دارد. شاعر از عشق به معشوق حقیقی سخن می‌گوید و دشواری‌های این راه را بیان می‌کند. او از رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به حقیقت از طریق صفای دل سخن می‌گوید و در نهایت، وصول به معشوق را غایت این سیر و سلوک می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده در این شعر، درک آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، برخی از مضامین مانند رهایی از دنیا و سیر و سلوک روحانی ممکن است برای سنین پایین‌تر نامفهوم یا کم‌جذاب باشد.

شمارهٔ ۸۶

بازوی عشق بنهاد بر دوش ناقه دل
باری کزان نشیند تا ناف ناقه در گل

من چون کشم کمانت ای ناوکت توان کش
تو ترک نیم مستی من مرغ نیم بسمل

بگرفته تیغ روشن بنشسته بر بتوسن
تازد بخون عاشق نازم سمند قاتل

از بارگاه سلطان وز بوستان رضوان
باشد گذشتن آسان وز عشق دوست مشکل

با اینکه از تو تا او یک گام بیشتر نیست
اما برد که این گام باشد هزار منزل

با ناخدا بگوئید کشتی چه سود دارد
آن را که دیده دریاست کی میرسد بساحل

در آسمان مشکوی دارم مهی که خورشید
هندوی کوی آنماه گردید و گشت مقبل

اسرار کعبه دیدم من در صفای دل بود
ای طائف گل و سنگ تا چند سعی باطل

من از فضیلت عشق در هر قبیله گشتم
معشوق خویش دیدم سر حلقه قبایل

من جستم از برونش او ظاهر از درون شد
عمریست میدوم من بیهوده در مراحل

آن آفتاب روشن سر زد ز روزن دل
معلوم شد کزین پیش جز تن نبود حائل

در سیر کعبه و دیر شد کشف سر این سیر
دل جای آن صنم بود وین پیر دیر غافل

آن غیر نور ما را از خویش کرد فانی
اسم صفاست باقی باقی بدوست واصل
وزن: مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.