هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی، وحدت وجود، و رهایی از تعلقات دنیوی سخن می‌گوید. او از تشنگی معنوی، مستی عشق، و بی‌اعتنایی به عقل و منطق در برابر جذبه‌های عرفانی صحبت می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم صوفیانه مانند منصور حلاج، عصای موسی، و شراب عشق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مانند منصور حلاج و مفاهیم صوفیانه نیاز به پیش‌زمینه‌ای از ادبیات عرفانی دارد.

شمارهٔ ۱۰۸

زین سپس بر هر چه غیر از وجه باقی پا زنم
تشنه ام زین پس بدریا گر رسم دریا زنم

باده وحدت تنی را نیست اندر خورد جام
جام وحدت گر زنم من با تن تنها زنم

نیستم منصور و منصورم که در این دار پست
کوس سبحانی بدار عالم بالا زنم

چون کنم پنهان که پنهانیش از پیدائی است
من شراب عشق گر پنهان و گر پیدا زنم

کی زنم جائی علم کش مقطع و مبداستی
من علم در عالم بی مقطع و مبدا زنم

لن ترانی چیست من خود طبل ارنی را دوال
بی حجاب موسوی بر سینه سینا زنم

آب وحدت جوشم از سر چشمه اثناعشر
گر عصای موسوی بر صخره صما زنم

نوگل بی خار توحید از بهار دل دمید
خار زین نورسته گل بر چشم نابینا زنم

تشنه کی مانم من ار در آب یا در آتشم
آب سرد سلسبیل از آتش مینا زنم

سرنهم از بندگی بر آستان می فروش
بر سر از این پادشاهی تاج کرمنا زنم

پیر عقل و پادشاه شهر بودن ابلهیست
زین سپس دیوانه گردم خیمه بر صحرا زنم

باسر زلف تو عقل و عشق و عرفان صفا
هر چه دارم سود خواهم برد اگر سودا زنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.