هوش مصنوعی: این متن عرفانی به موضوعاتی مانند عشق الهی، فقر و فنا، گذشتن از خود برای رسیدن به حقیقت، و وحدت وجود می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند نیاز به درگاه فقر، گذشتن از جان برای دیدار یار، و مستی عشق الهی سخن می‌گوید. همچنین، تأکید بر توحید و رهایی از تعلقات دنیوی از دیگر مضامین اصلی این شعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند گذشتن از جان و مرگ عاشقانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۱۷

حیرتست این کوی یاران را صلا باید زدن
گام سمت وادی فقر و فنا باید زدن

نیست سلطان را درین وادی گذر دست نیاز
دولت ار خواهی بدامان گدا باید زدن

موسیا از جان گذشتن روی جانان دیدنست
تکیه بر حق پای بر دست و عصا باید زدن

در چنین میدان اگر تیغ آید از سر باک نیست
بلکه بر بازوی قاتل مرحبا باید زدن

مستیی شرطست دید یار را نز درد جهل
باده تحقیق از جام بلا باید زدن

در کف فقرست مفتاح در گنج وجود
پای اسکتبار بر فرق غنا باید زدن

مرگ نبود مردن عشاق را در کیش عشق
سور توحیدست این زیروستا باید زدن

کرد دل را عشق دردانگیز یکتا در جنون
دست در زنجیر آن زلف دوتا باید زدن

جلوه الا الله ار خواهی چو منصوران یار
کوس سبحانی فراز دار لا باید زدن

در خم چوگان کثرت بودن از ناراستیست
گوی از میدان توحید خدا باید زدن

گر بکشتن دست بدهد پای هشتن در وصال
پیش روی دوست در خون دست و پا باید زدن

کی رسی ای پای بند تن بسربازان یار
گام در این ره ب آئین صفا باید زدن

در قفای بنده معنی قدم خواهی نهاد
حشمت سلطان صورت را قفا باید زدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.