هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق نافرجام، فراق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از دل‌باختگی، اشتیاق و سوختن در آتش عشق می‌نالد و از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و جسم خود می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند فقر، فنا و عرفان نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و فراق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۱۸

دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من

عشق تو در دل نهان شد دل زار و تن ناتوان شد
رفتی چو تیر و کمان شد از بار غم پیکر من

می‌سوزم از اشتیاقت در آتشم از فراقت
کانون من سینهٔ من سودای من آذر من

من مست صهبای باقی زآن ساتکین رواقی
فکر تو در بزم ساقی ذکر تو رامشگر من

چون مهره در ششدر عشق یک چند بودم گرفتار
عشق تو چون مهره چندیست افتاده در ششدر من

دل در تف عشق افروخت گردون لباس سیه دوخت
از آتش و آه من سوخت در آسمان اختر من

گبر و مسلمان خجل شد دل فتنه آب و گل شد
صد رخنه در ملک دل شد زَ اندیشهٔ کافر من

شکرانه کز عشق مستم میخواره و می پرستم
آموخت درس الستم استاد دانشور من

سلطان سیر و سلوکم مالک رقاب ملوکم
در سورم و نیست سوگم بین نغمهٔ مزمر من

در عشق سلطان بختم در باغ دولت درختم
خاکستر فقر تختم خاک فنا افسر من

با خار آن یار تازی چون گل کنم عشقبازی
ریحان عشق مجازی نیش من و نشتر من

دل را خریدار کیشم سرگرم بازار خویشم
اشک سپید و رخ زرد سیم من است و زر من

اول دلم را صفا داد آیینه‌ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من

تا چند در های و هویی ای کوس منصوری دل
ترسم که ریزند بر خاک خون تو در محضر من

بار غم عشق او را گردون ندارد تحمل
کی می‌تواند کشیدن این پیکر لاغر من

دل دم ز سر صفا زد کوس تو بر بام ما زد
سلطان دولت لوا زد از فقر در کشور من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.