هوش مصنوعی: این متن یک گفتگوی شاعرانه و نمادین بین دو شخصیت است که یکی خود را برتر و پاک‌تر از دیگری می‌داند و دیگری را ناپاک و ناشایست خطاب می‌کند. شخصیت دوم در پاسخ ادعا می‌کند که با وجود تفاوت‌ها، نیکخواه است و از شخصیت اول می‌خواهد که او را بپذیرد. در غیر این صورت، هشدار می‌دهد که عواقب ناخوشایندی خواهد داشت. در پایان، توصیفی از حالات عاطفی و درونی شخصیت‌ها ارائه می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم نمادین و استعاری است که درک آن‌ها به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، ممکن است برخی از اشارات و تشبیهات برای خوانندگان جوانتر نامفهوم یا پیچیده باشد.

بخش ۶ - اظهار عاشقی کردن مرجانه با شهریار گوید

سپهبد بپیچید بر خویشتن
سرم گفت کز خود ببری ز تن

که حاصل نگردد ز من کام تو
نیاید سر من بدین دام تو

تو دودی و من آتش سرکشم
تو شامی و من صبح خنجرکشم

ترا کی شناسم بجای عروس
کجا جفت با زاغ گردد خروس

گزیدن ز تو دوریم دور نیست
تو قیری و جفت تو کافور نیست

مرا سر ز تن دور بهتر بود
که مثل تو زشتم برابر بود

چو مرجانه بشنید ازو این سخن
خروشید چون شیر نر اهرمن

که ای نامور کاشناه آمدم
ولیکن تو را نیکخواه آمدم

چرا نیست در روز رخشنده ماه
شب تیره باشد فروزنده ماه

سمن عارضان رخ چو زینت دهند
به گل برگ بر خال عنبر نهند

بباغ ارچه گلهای الوان بود
بنفشه هم از خیل ایشان بود

بیا از من امروز بردار کام
مزن بیرضای من امروز گام

وگرنه ز من رنج بینی بسی
نیابی دگر کام خود از کسی

جهانجو ز افسان چنان بود مست
که نارست یازد سوی تیغ دست

بدان دز همی بود و خون میگریست
چگویم که از درد چون میگریست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵ - افتادن شهریار در طلسم عنبر دز گوید
گوهر بعدی:بخش ۷ - کشتن عباس هامان پسر هیتال شاه را گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.