هوش مصنوعی: در این متن، نبردی حماسی بین دو لشکر توصیف شده است که در آن دیوها و جنگجویان با یکدیگر می‌جنگند. دیوهای مختلف یکی پس از دیگری وارد میدان نبرد می‌شوند و با ضربات سنگین شکست می‌خورند. جنگجویان با شمشیر، نیزه و گرز به مقابله با آنها برمی‌خیزند و در نهایت دیوها شکست می‌خورند. این متن پر از صحنه‌های نبرد، خشونت و پیروزی قهرمانان است.
رده سنی: 16+ این متن شامل صحنه‌های خشونت‌آمیز و نبردهای خونین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن مناسب نباشد. همچنین، استفاده از عناصر فانتزی مانند دیوها و جنگجویان افسانه‌ای ممکن است برای مخاطبان با سن بالاتر جذاب‌تر باشد.

بخش ۸۵ - رزم خورشید مینو با سپاه ارهنگ دیو گوید

چه آمد به نزدیک ارهنگ تنگ
سپه راست کرد و برآراست چنگ

دو لشکر برابر چه کشتند راست
قیامت تو گوئی از آن دشت خواست

ز دیوان یکی دیو وارونه رای
پی رزم برکرد مرکب ز جای

بشد نیز خورشید مینو چه شیر
برآمد ز دیوان غو دار گیر

چه آمد به نزدیک وارونه دیو
خدنگی بزه کرد آن گرد نیو

چنان بر سر دیو راند آن خدنگ
کز آن روی بر گل نشاند از خدنگ

سردیو آمد ز بالا به زیر
به یک تیر گردید از عمر سیر

یکی دیو دیگر بیامد به جنگ
نشاندش به خاک از فراز خدنگ

یکی دیو دیگر روان از سپاه
برون راند و آمد به آوردگاه

ز کین زد چنان نیزه را بر سرش
که بیرون شد از پشت او یک ارش

درآمد به نیزه بدو نره دیو
که خورشید مینو سرافراز نیو

ببازید چنگ و گرفت و سنان
کشید از کف دیو نیزه روان

سر دیو واژونه آمد به خاک
بیک نیزه کردش دلاور هلاک

دگر آمد ازکین یکی اهرمن
گرفت و برون کرد گرز کشن

زدش بر سر از کینه آن گرز تفت
که چون سایه بر خاک تیره بخفت

ز دیوان یکی دیگر آمد چه میغ
بغرید و برداشت از کینه تیغ

به نزدیک خورشید مینو رسید
ز گردان بگردون هیاهو رسید

چه دیوک بیامد به تنگ اندرش
که از کین زند تیغ را بر سرش

چه خورشید تیغ ستمکاره دیو
نگه کرد برداشت شمشیر نیو

سپر بر سر اردشیر ژیان
بزی تیغ کین دیو را بر میان

گه از سر یکی نیمه کردش دلیر
به یک تیغ کردش روان شیرگیر

چه دیوان بدیدند آن ضرب دست
دل و دستشان جمله برهم شکست

نیامد دگر کس برون از سپاه
همی گشت تیز اندر آوردگاه
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۴ - خبردار شدن زال رز از آمدن ارهنگ دیو گوید
گوهر بعدی:بخش ۸۶ - آمدن ارهنگ به میدان خورشید مینو گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.