۲۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸

کاشکی اندر جهان شب نیستی
تا مرا هجران آن لب نیستی

زخم عقرب نیستی بر جان من
گر ورا زلف معقرب نیستی

ور نبودی کو کبش در زیر لب
مونسم تا روز کوکب نیستی

ور مرکب نیستی از نیکویی
جانم از عشقش مرکب نیستی

ور مرا بی یار باید زیستن
زندگانی کاش یارب نیستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.