۲۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶ - ایضاً فی مدح اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام

خوش است در دم رفتن، رخ ترا دیدن
رخ تو دیدن و از خویش چشم پوشیدن

چو لاف عقل زنی، هیچ خودپسند مباش
از آن که غایت جهل است، خود پسندیدن

شوی چو مدعی عشق، لب زشکوه ببند
بود به مذهب عشاق، کفر رنجیدن

دلیل نفس پرستی تو است، خود بینی
که حق پرست فرو بسته، چشم بد دیدن

هزار جرم زخما دید و جمله را پوشید
زپیر میکده آموز، عیب پوشیدن

زشوق بوسه ی دست تو غنچه گل گردد
چو سوی شاخ بری، دست بهر گل حق دیدن

بود چه فایده ی گوش و چشم، می دانی؟
حدیث عشق شنیدن، جمال حق دیدن

یکی نبودی ناکام و نامراد به دهر
اگر مراد میسر شدی به کوشیدن

در آن زمان که شوم خاک، آرزو دارم
به تربتم گذر آری، برای گردیدن

زخاک شیوه ی افتادگی طلب، ای دل
زباد، گرد سر خاص و عام گردیدن

ولیّ حق اسدالله که با حمایت او
به شیر شرزه توانیم زور، ورزیدن

به روز حشر که کار همه گریستن است
«محیط» راست به مهرش شعار خندیدن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵ - موشّح و مختوم به مدح شاه اولیاء علیه السلام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷ - در منقبت حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.