هوش مصنوعی: شاعر در این متن از نادیده گرفته شدن و بی‌توجهی دوست شکایت می‌کند و بیان می‌کند که این بی‌توجهی در نهایت باعث پشیمانی خواهد شد. او از دردهای عاطفی و ناکامی‌های خود می‌گوید و اشاره می‌کند که اشک‌هایش گواهی بر این رنج‌ها هستند. همچنین، شاعر تأکید می‌کند که عشق و وصلت را نمی‌توان با ثروت خریداری کرد و تنها کسی که درد دل را تجربه کند، می‌تواند عمق فاجعه را درک کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و نگاه فلسفی به روابط انسانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳

مخواه از دوستان ای دوست عذر کم نگاهی را
که هم چشم تو خواهد کرد آخر عذرخواهی را

نه خورشید است دارد داغ های او فلک بر دل
زشب هر صبحدم می افکند داغ سیاهی را

شهادت بر جراحت های دل داد اشک و نشنیدی
بلی چرخ است، ناپرسیده می داد این گواهی را

ز اشک و چهره بردم سیم و زر وصلش نشد ممکن
به سیم و زر خریدن نیست ممکن پادشاهی را

ندانی حال دل تا ساعتی بر دیده بنشینی
نه طوفان دیده نه دریا چه می دانی تباهی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.