هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و داغی که در سینه دارد سخن میگوید و از شادی و آرامش دور است. او به گلستان اشاره میکند و از عطر گل و غنچهها یاد میکند، اما هدف اصلی او از رفتن به باغ، دیدن رخساره و قامت معشوق است. شاعر از معشوق میخواهد تا با او گلریزان کنند و از زیباییهای او سخن میگوید. در پایان، شاعر از دشواری حفظ معشوق از نگاه مردم میگوید و اشاره میکند که چهره معشوق مانند چراغی نظرها را به خود جلب میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیدهتر، فهم آن را برای سنین پایین دشوار میکند.
شمارهٔ ۴
از آن در سینه دارم دل که باشد درد و داغ آنجا
نه زان دارم که باشد شادمانی و فراغ آنجا
به سیر گلستان رفتی و بویی برد از این معنی
هنوز از نکهت گل غنچه می کرد دماغ آنجا
اگر خواهم به باغ آیم برای سرو گل نبود
گل رخساره و سرو قدت کردم سراغ آنجا
بیا تا با تو گل ریزان کنیم ای گلعذار من
من از گلهای داغ اینجا، تو از گلهای باغ آنجا
نمی دانم ترا از چشم مردم چون نگهدارم
نظرگاه است رویت می برد هرکس چراغ آنجا
نه زان دارم که باشد شادمانی و فراغ آنجا
به سیر گلستان رفتی و بویی برد از این معنی
هنوز از نکهت گل غنچه می کرد دماغ آنجا
اگر خواهم به باغ آیم برای سرو گل نبود
گل رخساره و سرو قدت کردم سراغ آنجا
بیا تا با تو گل ریزان کنیم ای گلعذار من
من از گلهای داغ اینجا، تو از گلهای باغ آنجا
نمی دانم ترا از چشم مردم چون نگهدارم
نظرگاه است رویت می برد هرکس چراغ آنجا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.