۲۲۰ بار خوانده شده
مرا لب های آتشناک آن جانانه می سوزد
که گر بر لب نهد ساغر لب پیمانه می سوزد
دلا این گریه بی حاصل بود چندین چه میریزی
ز بیرون آب کاتش در درون خانه می سوزد
زغیرت گر برم سر شمع را هر لحظه معذورم
تو در بزمی و امشب شمع چون پروانه می سوزد
مبین نقص زن هند و کمال عشق را بنگر
که با نقص زنی خود را چسان مردانه می سوزد
من از بیگانگی های تب خویش از همین داغم
که آن شوخ آشنا را پیش از بیگانه میسوزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که گر بر لب نهد ساغر لب پیمانه می سوزد
دلا این گریه بی حاصل بود چندین چه میریزی
ز بیرون آب کاتش در درون خانه می سوزد
زغیرت گر برم سر شمع را هر لحظه معذورم
تو در بزمی و امشب شمع چون پروانه می سوزد
مبین نقص زن هند و کمال عشق را بنگر
که با نقص زنی خود را چسان مردانه می سوزد
من از بیگانگی های تب خویش از همین داغم
که آن شوخ آشنا را پیش از بیگانه میسوزد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.