هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد جدایی و غم ناشی از دوری معشوق می‌گوید. او احساس می‌کند که با رفتن معشوق، غم از هر سو به سویش می‌آید و اشک‌هایش مانند آب‌پاشی بر خاک، غبار اندوه را برمی‌انگیزد. شاعر به یاد آوردن معشوق را به طوفانی تشبیه می‌کند که آرامش او را برهم می‌زند و از سوختن دلش در فراق می‌گوید. همچنین، او از حسادت و رنجش خود در برابر دیدن معشوق در جمع دیگران سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق مانند غم، جدایی و حسادت است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۵

چو از کنار من آن غمگسار برخیزد
غمی به قصد من از هر کنار برخیزد

هجوم رشک مرا بین که بر گذرگاهش
ز دیده آب زنم تا غبار برخیزد

ز رفتن تو به یاد آورم چو طوفانم
در آرزوی رخت از کنار برخیزد

تو تا جدا شدی از من زمانه سوخت مرا
چنین بود چو گل از پیش خار برخیزد

به بزم غیر از آن جا کنم، که آن بدخو
مرا به بیند و بی اختیار برخیزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.