هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید و خود را مانند پروانه‌ای می‌داند که دور شمع معشوق می‌گردد. او از دوری و فراق شکایت دارد و احساس می‌کند که از خرد فاصله گرفته است. شاعر همچنین از مرگ و نابودی سخن می‌گوید و احساس می‌کند که همیشه در حال ناامیدی است. در نهایت، او از عشق به عنوان یک زهر یاد می‌کند که پروانه و بلبل را دچار درد و رنج می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مرگ و نابودی ممکن است برای برخی از گروه‌های سنی پایین ناراحت‌کننده باشد.

شمارهٔ ۴۵

مژده باد ای دل که باز آن شمع را پروانه ام
کز نگاه آشنایش از خرد بیگانه ام

من شرارم دوری آتش نمی سازد مرا
تا ز آتش دور گشتم بافنا هم خانه ام

بی نصیبم از شراب وصل گویی چون حباب
سرنگون ایجاد شد روز ازل پیمانه ام

هر نفس با مرگ امیدی بسر می آورم
نگذرد یک دم که شیون نیست در ویرانه ام

آن زهر شمعی در آتش این زهر گل در خروش
ننگ عشاقند داغ بلبل و پروانه ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.