هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید، از تندخویی و دل‌آزردگی تا ناله‌های بی‌پاسخ و محبت‌های نافرجام. او از بخت بد و رشک دیگران نیز شکایت دارد و آرزو می‌کند که بتواند محبت را بیشتر کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و گاهی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند 'رنج عشق' و 'بخت بد' ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۴

زهر چشم تندخویی گو که دل پرخون کنم
کامرانی بعد ازین بی منت گردون کنم

از برای درد دیگر خانه خالی می کنم
شادمانی نیست گر دردی ز دل بیرون کنم

بخت شد از ناله ام بیدار و تا خوابش برد
ساعتی افسانه خوانم ساعتی افسون کنم

رشک نگذارد که گویم پیش غیرحال خود
از حدیث درد او ترسم دلی را خون کنم

بیش ازین چشم جفا دارم از آن بت کاشکی
می توانستم محبت را ازین افزون کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.