۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵

تا کی کنی آزار من زار شکسته
آزردگی ای هست در آزار شکسته

بیهوده چه رنجم که زمن زود گذشتی
زودی گذرند از بر دیوار شکسته

آسان نرود محنت هجران تو از دل
بیرون نرود زود ز ناچار شکسته

جان از کف عشاق پریشان نستانی
تا خون نکنی دل چو خریدار شکسته

رحم است به دل ها که تو را بس که غیوری
قانع نتوان کرد به آزار شکسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.