هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و جور یار شکایت میکند و احساس میکند که دلش پاره پاره شده است. او از غم و اندوهی که دارد مینالد و میپرسد چرا جای او را گرفتهاند و او را به کناره راندهاند. شاعر از این که زاریاش نزد دشمنان مؤثر نبوده اظهار ناامیدی میکند و امیدوار است که دوستش چارهای برای او بیندیشد. در پایان، از عشق میپرسد که گاه جان و گاه دین و دل را میطلبد و او را در سردرگمی قرار داده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهتر مانند 'جور یار' و 'دین و دل' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۸
هر پاره ای فتاده به جایی ز جور یار
چو لشگر شکسته دل پاره پاره ام
دل دامنم گرفت و ز غم شکوه می نمود
کو جای من گرفته و من برکناره ام
کاری نساخت زاری من پیش دشمنان
بیچاره من اگر نکند دوست چاره ام
ای عشق گاه جان طلبی گاه دین و دل
اینها زدیگری یست بگو من چکاره ام
چو لشگر شکسته دل پاره پاره ام
دل دامنم گرفت و ز غم شکوه می نمود
کو جای من گرفته و من برکناره ام
کاری نساخت زاری من پیش دشمنان
بیچاره من اگر نکند دوست چاره ام
ای عشق گاه جان طلبی گاه دین و دل
اینها زدیگری یست بگو من چکاره ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.