۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲

ای که هرگز نشود مست کسی
اگرش باده تو در جام کنی

تو بخیلی و منت گویم ابر
نه ازان روی که انعام کنی

بلکه زان روی که هرجا گذری
روز روشن را چون شام کنی

به مثل گر شودت گریه هوس
اشک را جای دگر وام کنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.