۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

من سیه بختم نه تنها چرخ با من دشمن است
تا تو را دیدم مرا هرموی بر تن دشمن است

آخر از بدگویی دشمن مرا خون ریختی
خود غلط بود این که می گفتند دشمن است

رشک دارد دشمنم با دشمنان خود به کین
زآن که دانم دوستی با هرکه با من دشمن ست

دوستم با داغ و با دل دشمنم هرگز ندید
آن که بهر گل دهد جان و به گلشن دشمن است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.