۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴

دلارامی که باکن رام بود از من رمید آخر
نمی دانم که آن بیهوده رنج از من چه دید آخر

سیه کردم بدان خال سیه چشم و ندانستم
که اندر انتظار وصل خواهد شد سفید آخر

کشیدم محنتش عمری و دامن در کشید از من
جزای آن چه با من می کند خواهد کشید آخر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.